۱۳۸۳/۰۴/۰۲

!وسط امتاحانا



خوب....تا امروز دوتا امتحان دادم؛ ریاضی, مخابرات, فردام امتحان زبان دارم....فکر کنم ازش یه نمره درست حسابی بگیرم از بقیه که نمیتونیم!!!, اینم بخاطر استاده که واقعا استاده ما که دوسش داریم (اسم فامیلشون صادقی)...به هر حال ماکه خیییییییییییییییییییلی دوسش داریم.
منم برم ببینم چیکار میتونم بکنم که اللاف نباشم!ه
=;

۱۳۸۳/۰۳/۲۶

First Post


سلام این وبلاگ شخصی منه. اسم من میثم، دانشجوی الکترونیک ام تو قزوین! همین
امروز یه امتحان داشتم؛ امتحان پایان ترم آزمایشگاه مدار، جاتون خالی تاحالا این طوری امتحان نداده بودم، آخره جزوه باز بود! به قول بچه ها باید تو کتاب رکوردا تبش کنیو.
استاد سه تا سوال داد بد با خیال راحت رفت بیرونو گفت حل کنید! آخه فکر می کرد (شایدم میدونست!!!) که هیکس نمیتونه حلشون کنه, ولی درست فکر می کرد چون هیچکی نتونست تنها سولا رو حل کنه؛ 10-11 نفر سر یه میز مشغول حل یه سوال! اونم واسه آخر ترم....بعد از امتحان استاد گفت: یکیتون مینوشت بقیه اسمشونو تو ورقش مینوشتن دیگه!!!ه
اینم از امتاحانه ما