۱۳۸۷/۰۹/۳۰

30 آذر 87

...امسال سرمای استخون خورد کن از پاییز شروع شد، این چند روز هوا خیلی سرد بود، خیلی خیلی!
از سرما که بگذرم، ترم تموم شد الکی الکی:( یه میانترم گند زدم، باید واسه پایان ترم مثل اسب بخونم؛ میترسم ترم آخری نتونم پاس کنم شر شه برام. ولی به هر حال تموم میشه دیگه، نباید سخت گرفت.
الان از مهمونیه خان دایی برگشتم، خونه کسی نیست، شروع میکنم یکم الکترونیک صنعتی بخونم که پنجشنبه یه میان ترم هشت نمره ای میخواد بگیره، اینو دیگه نباید خراب کنم.
امشب از قراره گاهنامه(!) شب یلداست، میریم خونه مامان بزرگ و یه دلی از عزا در میاریم، هه هه!
الان پرده ها رو انداختم که سرما نیاد؛ 2:32 بعد از ظهر.