سلام
بلاخره این سال 1368 هم اومد...تا اینجاش که واسه ما خوب بوده، حال داده، خداکنه که تا آخرش خوب بمونه...
امروز هوا خوب بود، صبح آفتاب و شب بارون! هوای بهار دیگه، نمیشه خرده گرفت.
صبحی رفتم خونه ناصرینا، بعد با ممرضا و فرشاد، اخرشم با مملی رفتیم یه چرخی زدیم...
الانم که دارم مینویسم تازه شام خوردم!!! اگه بازم ادامه بدم دیگه میشه جفنگ!
فعلا
بلاخره این سال 1368 هم اومد...تا اینجاش که واسه ما خوب بوده، حال داده، خداکنه که تا آخرش خوب بمونه...
امروز هوا خوب بود، صبح آفتاب و شب بارون! هوای بهار دیگه، نمیشه خرده گرفت.
صبحی رفتم خونه ناصرینا، بعد با ممرضا و فرشاد، اخرشم با مملی رفتیم یه چرخی زدیم...
الانم که دارم مینویسم تازه شام خوردم!!! اگه بازم ادامه بدم دیگه میشه جفنگ!
فعلا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر